لذت های پراکنده

طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات
نویسندگان

deux jour , une nuit

پنجشنبه, ۳ دی ۱۳۹۴، ۰۲:۵۴ ب.ظ

دو روز و یک شب یعنی « من به تو اعتماد ندارم.»

یعنی بی حسی.

تعلیق.

و صدتا کلمه‎ی دیگر که می‎شود من باب احوالات خانوم ساندرا که تمامی ویژگی‎های بارز و غیربارز افسردگی را می‎شود درش دید. باید افتخار کرد به در آمدن چنین شخصیت تمیزی و چنین بازی باشکوهی از ماریون کوتیار... یک بار دیگر عاشقش شدم.

فیلم درام ساده، بسیار ساده‎ای ست از تلاش یک زن برای حفظ کار و متعاقب آن زندگیش.

ساده و ساکت و روان و راحت است، من هم حرف زیادی ندارم درباره‎اش بزنم.




- این دفعه‎ی اوله.

- نه هر دفعه همین طوریه. هر دفعه مثل گداها بنظر میام.. دزدی که میاد پول اونارو بدزده. منو نگاه می‎کنن، و آماده‎ی کتک زدنم هستن. منم می‎خوام کتکشون بزنم... می‎رم بخوابم.

- گفتم که بهتره به دیدن میگوئل هم بریم.

- نه. بسمه دیگه. بقیه رو دوشنبه می‎بینم.

- ساندرا پنج نفر می‎خوان بمونی!

- نه فقط دو نفر! بقیه رو مجبور کردم دلشون به حالم بسوزه! حتی اگه برگردم سرکار، اونایی که پاداش‎شون رو بریدم، چطوری بهم نگاه می‎کنن؟



بازی: ماریون کوتیار

فیلمنامه و کارگردان: لوک& ژان پیر داردن

امتیاز: 7.4



الآن نگاه کردم دیدم لیلی چقدر فعال بوده. ماشاءالله و لاحول و لا.... فوووت :)))

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۴/۱۰/۰۳
دنیا

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی