لذت های پراکنده

طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات
نویسندگان

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «کاروای» ثبت شده است

۲۲آذر

* این یادداشت سه‎شنبه، دهم تیرماه 1393 در لذت‎های پراکنده‎ی بلاگفا، منتشر شده بود.

 

هر کدام‎مان یک گوشه‎ی نشیمنِ آن ویلای کوچکِ جزیره را اشغال کرده بودیم. یکی روی کاناپه دراز کشیده بود، یکی روی قالیچه‎ی جلوی تلویزیون، دو سه نفر توی رختخواب دراز کشیده بودند، یکی مدام مسیر نشیمن و آشپزخانه را می‎رفت و می‎آمد و مدام چایی می‎آورد و هر بار می‎پرسید: چایی؟

هوای گرمِ مرداد و کولرهای گازی که با شدت کار میکردند. شاید، یکی از دلپذیرترین سفرهای دوستانهی عمرم بود. قبل از اینکه اینطور پراکنده شویم. همهمان خوب و خوش بودیم. دو ترم به پایانِ دورهی پر از رویا و سرشار از لذتِ کارشناسی باقیمانده بود و تصور و رویامان از آینده، فتحِ دنیا بود. حالِ خوبِ بیست و یکسالگی.

اولش بی‌حوصله بودیم و گذری فیلم را تماشا میکردیم و دل به فیلم نمیدادیم و من، هی توی دلم خط و نشان میکشیدم برای آن کسی که این فیلم را با من راهی کرده بود برای شبهای طولانیِ کیش که قرار نبود خواب به چشمانمان بیاید.

ولی وقتی که نوبتِ اپیزودِ دوم، آدمهای دوم قصه رسید، مخصوصا با آن شروعِ طوفانیاش با ترانهی California Dream ِ بیتلز... و بعد همهی رقصها و سرخوشیها و عاشقی کردنهای پنهان دخترک، که پسزمینهی همهشان این ترانه بود... همهمان میخِ فیلم و تلویزیونِ 24 اینچِ ویلا شدیم. با تمامِ عشقبازیهای دخترک با وسایل آپارتمان معشوق، با همهی گفتگوهای مرد با وسایلِ آپارتمانش که فکر میکرد مثل او تابِ تحملِ دوریِ آدم رفته را ندارند. با... وقتی که تمام شد، توی دلِ همهمان پر از شور بود و هیچکداممان دلمان نمیخواست در مورد فیلم حرف بزنیم تا خوب تهنشین شود. سه روز بعد، توی آسمان، حرفش باز شد و هی در موردش حرف زدیم، هی حرف زدیم، تا حدودِ یک ساعت و سی دقیقهی پرواز به سمتِ تهران را با خاطرهی Chungking Express و فایِ دلپذیرش گره زده باشیم.

این فیلمِ کاروای آن قدر خوب است، مثل چند تا فیلمِ بعدیاش، مثل In The Mood For Love، مثلِ 2046، مثل My Blueberry Nights، که هر کدامشان میتوانند موضوع لذتها باشند. اما لذتِ این پست، فیلم نیست. هر چند که به شدت پیشنهاد میدهم این فیلمها را ببینید و اینجا در موردش حرف بزنید.

دیشب جایی حرفش بود و من گفتم به نظر من، اولین کتابی که از یک نویسنده میخوانیم باید بهترین یا یکی از بهترین کتابهایش باشد. اینجا اما میگویم، فیلمهای کاروای را، باید به ترتیب سالِ ساخت‌شان دید. باید. و با همین Chungking Express شروع کرد.

فکر اولیهی این وبلاگ، با هم فیلمبینی و کتابخوانی بود. ولی وقتی که اسمِ لذتها را برایش انتخاب کردیم، برای لذتهایمان محدودیتی قائل نشدیم. همانطور که دنیا توی پست قبل گفت، این لذتها میتوانند هر چیزی باشند.

لذتِ اینبار، آهنگیست که تا مدتها به آن معتاد شده بودیم. بعد از آن سفرِ کیش و تماشای فیلم، چه شبها که با این آهنگ، هر کداممان، از خیابانهای این شهر عبور نکردیم. چه شبها که با این آهنگ شبهای دلپذیر کیش، آدمهای دلپذیر کاروای و جادویِ فای و آن رستوران کوچک و آن آپارتمان سبز را به یاد نیاوردیم.

 

دیشب، تماشای دوبارهاش، دوباره من را به رویا برگرداند. به قولِ فایِ فیلم: میتوان رویا را ذخیره کرد؟

 

 

این هم، یک نوع لذت است. مطمئن نیستم این همان نسخهی پخششده توی فیلم باشد. شاید آنجا به خاطرِ شورِ فیلم، پرشورتر به نظر میرسید. اگر لذت نبردید، پس بدانید که معجزهی فیلم بوده که این آهنگِ مشهورِ گروهِ بیتلز را اینقدر برای من لذتبخش کرده است.

California Dream و California Dreaming را میتوانید از این لینک بشنوید یا دانلود کنید.

 

شاید، یکبار اینجا، در مورد فیلمهای کاروای هم نوشتم. مخصوصا حالا که دوباره شروع کردهام به تماشایشان.

 

+ به این میگویند زیرآبی رفتن! شما که متوجه نشدید؟ :)) فهیمه، فقط به خاطرِ تو!