لذت های پراکنده

طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات
نویسندگان

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «جان کارنی» ثبت شده است

۲۷آذر

بعضی فیلم‎ها هستند که با تو باقی می‎مانند، گاهی چند روز، بعضی چند هفته، چند ماه، چند سال، تا آخرِ آخر...

بعضی فیلم‎ها هم هستند که بعد از تماشای‎شان... فراموش می‎شوند... اگر هم بلافاصله از یاد نرفتند، لااقل تا صبح روز بعد، اثر خاصی در ذهنت باقی نخواهند گذاشت.

Begin Again برای من، از دسته‎ی دوم بود. تماشایش سرگرم‎کننده بود. کمابیش دوستش داشتم وقتیکه تماشایش می‎کردم و از تماشایش راضی بودم ولی... چیز زیادی از آن باقی نماند.

 

 

این‎که هفته‎ی پیش تماشایش کردم و امروز، چیز زیادی برای نوشتن به ذهنم نمی‎آید، این‎بار، به خاطر همین خاصیت این فیلم، حداقل برای من، هست. البته در مورد بعضی فیلم‎ها هم، نمی‎توان چیزی نوشت، بس که کلمات کم می‎آیند وقت نوشتن در موردشان... بس که نمی‎دانی از کدام بخش آن بنویسی. از کدام حس، از کدام...

به عنوان یک فیلم سرگرم‎کننده و کمابیش حال‎خوب‎کن، تماشایش توصیه می‎شود. فیلمی که قهرمان اصلی‎اش موسیقی‎ست. موسیقی هست که زندگی و روابطِ شخصیت‎های قصه را سر و سامان می‎دهد و همه را به مقصود می‎رساند و... شهر نیویورک... نه به خوبی بهترین نیویورک‎های سینما، ولی به هر حال فیلمی‎ست که شهر در آن حضور دارد، جغرافیا به چشم می‎آید و... ستایش می‎شود. آن‎جا که تصمیم می‎گیرند مکان اجرایشان جای جای شهر نیویورک باشد... «و شهر هم می‎شه اتاق ضبط صدامون... همه‎جا... توی تمام نیویورک... و تبدیل به یک آهنگِ قابل احترام برای این شهر زیبا و دیوونه‎بار نیویورک خواهد شد... مثل زیر پل محله‎ی لاور ایست ساید، بالای ساختمان امپایر استیت... قایق‌سواری توی پارک مرکزی... توی محله‌ی چینی‎ها، توی کلیساها، توی مترو، توی محله‌ی هارلم... همه‎جا... حتا اگه بارون اومد... هر چی که شد ما بازم ضبط می‎کنیم... اگه دستگیر هم شدیم، باز هم ادامه می‎دیم...»

چند سال قبل، از جان کارنی، کارگردان فیلم، Once را دیده بودم که آن یکی، اثر ماندگارتری در ذهنم داشت. شاید حالا اگر تماشایش کنم، مثل آن وقت‎ها دوستش نداشته باشم ولی، خاطره‎ی خوبی از تماشای سال‎های قبلش دارم. خط داستانی آن فیلم هم، خیلی شبیه این فیلم بود و آن‎جا هم موسیقی نجات‎دهنده بود. نجات‎دهنده‎ی شخصیت‎های فیلم، خانواده و... عشق.

کیرا نایتلی، انگار، هیچ‎وقت، حتا قرار نیست به سایه‎ای از کیرا نایتلیِ غرور و تعصب نزدیک شود. توی فیلم‎هایی مثل این که، چیزی بیشتر از یک هنرپیشه‎ی معمولی نیست. هنرپیشه‎ی معمولی‎ای که حتا زیاد دوست‎داشتنی (آن‎طور که از سایهی هنرپیشه‎ی الیزابت بنتِ غرور و تعصب جو رایت انتظار می‎رود) هم نیست. خیلی حضور ذهن ندارم، ولی، یادم نمی‎آید توی هیچ فیلمِ با قصه‎ی دوران معاصر، درخشیده باشد. (The Edge of Love هم که یکی از بهترین‎ حضورهای اوست، البته مربوط به دوران معاصر نیست)

نویسنده و کارگردان جان کارنی، محصول سال 2013، بازیگران مارک رافالو، کیرا نایتلی، هیلی استاینفلد، آدام لوین و...

 

ـ این چیه؟

ـ این یه دوراهیه. دو تا هدفون رو می‎زنی توی یه ورودی. در واقع این مال اولین قرارم با میریام هست. ما تمام شهر رو قدم زدیم و به سی‎دی پلیز گوش دادیم. فکر نکنم اون شب دو تا کلمه بیشتر به هم گفته باشیم. شب تحویل سال بود و ما دو ماه بعدش با هم ازدواج کردیم.

*

ـ چه موزیک‎هایی توی موبایلت داری؟

ـ عمرا لیست آهنگهامو بهت بدم. جدی می‎گم! آهنگ‎های خیلی آبروبری توشونه.

ـ مال منم همین طور.  از روی لیست آهنگ‎های یک نفر می‎تونی کلی چیز در موردش بگی.

ـ می‎دونم می‎تونی این کار رو بکنی. همین هم هست که نگرانم می‎کنه.

ـ خب می‎خوای انجامش بدیم؟

ـ خیلی خب! بیا این کار رو بکنیم.

*

ـ خیلی استرس دارم. چون ممکنه این آهنگ به نظرت مسخره بیاد، اما این یکی از بهترین آهنگهام توی یکی از فیلمهای محبوب منه. آماده ای؟

*

به خاطر همینه عاشق موسیقی‎ هستم. باعث می‎شه یکی از معمولی‎ترین منظره‎ها، یهویی برات کلی خاطره‎انگیز بشه. تمام این چیزای معمولی با موسیقی یهویی برات تبدیل می شن به چیزای زیبا یا یه چیز قیمتی.

*

باید بگم، باید اعتراف کنم که هر چی بزرگ‎تر می‎شم شانسم برای پیدا کردن نیمه گمشده‎ام کم‎تر و کم‎تر می‎شه. باید کلی بگردی تا نیمه گمشده‎ات رو پیدا کنی. این زمان، غنیمته گرتا.

 

*

شاید خدا همیشه کنارمون نباشه، ولی به موقعش می‎یاد پیشمون. ما هیچ‎وقت تنها نیستیم.

 

 

پ. ن.: هشت و نیمِ فلینی، که هفته‎ی پیش برای دومین بار تماشایش کردم، یکی از آن‎ فیلم‎هایی‎ست که نمی‎توانم در مورد آن بنویسم، به این خاطر که نمی‎دانم چی و از کدام حسش و از کدام بخشش بنویسم. ضمن این‎که، گذاشتنِ آن توی لذت‎های پراکنده هم، کمی جسارت می‎خواهد. فیلمی نیست که هر کسی از دیدنِ آن لذت ببرد و شاید، بیشتر تماشاگرانش را به شدت خسته و دلزده کند ولی... اگر دوستش داشته باشند، اگر کمی، فقط کمی با آن همراه باشند... فوق‏العاده می‎شود.