لذت های پراکنده

طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات
نویسندگان

در ستایش موسیقی

جمعه, ۲۷ آذر ۱۳۹۴، ۱۰:۳۶ ق.ظ

بعضی فیلم‎ها هستند که با تو باقی می‎مانند، گاهی چند روز، بعضی چند هفته، چند ماه، چند سال، تا آخرِ آخر...

بعضی فیلم‎ها هم هستند که بعد از تماشای‎شان... فراموش می‎شوند... اگر هم بلافاصله از یاد نرفتند، لااقل تا صبح روز بعد، اثر خاصی در ذهنت باقی نخواهند گذاشت.

Begin Again برای من، از دسته‎ی دوم بود. تماشایش سرگرم‎کننده بود. کمابیش دوستش داشتم وقتیکه تماشایش می‎کردم و از تماشایش راضی بودم ولی... چیز زیادی از آن باقی نماند.

 

 

این‎که هفته‎ی پیش تماشایش کردم و امروز، چیز زیادی برای نوشتن به ذهنم نمی‎آید، این‎بار، به خاطر همین خاصیت این فیلم، حداقل برای من، هست. البته در مورد بعضی فیلم‎ها هم، نمی‎توان چیزی نوشت، بس که کلمات کم می‎آیند وقت نوشتن در موردشان... بس که نمی‎دانی از کدام بخش آن بنویسی. از کدام حس، از کدام...

به عنوان یک فیلم سرگرم‎کننده و کمابیش حال‎خوب‎کن، تماشایش توصیه می‎شود. فیلمی که قهرمان اصلی‎اش موسیقی‎ست. موسیقی هست که زندگی و روابطِ شخصیت‎های قصه را سر و سامان می‎دهد و همه را به مقصود می‎رساند و... شهر نیویورک... نه به خوبی بهترین نیویورک‎های سینما، ولی به هر حال فیلمی‎ست که شهر در آن حضور دارد، جغرافیا به چشم می‎آید و... ستایش می‎شود. آن‎جا که تصمیم می‎گیرند مکان اجرایشان جای جای شهر نیویورک باشد... «و شهر هم می‎شه اتاق ضبط صدامون... همه‎جا... توی تمام نیویورک... و تبدیل به یک آهنگِ قابل احترام برای این شهر زیبا و دیوونه‎بار نیویورک خواهد شد... مثل زیر پل محله‎ی لاور ایست ساید، بالای ساختمان امپایر استیت... قایق‌سواری توی پارک مرکزی... توی محله‌ی چینی‎ها، توی کلیساها، توی مترو، توی محله‌ی هارلم... همه‎جا... حتا اگه بارون اومد... هر چی که شد ما بازم ضبط می‎کنیم... اگه دستگیر هم شدیم، باز هم ادامه می‎دیم...»

چند سال قبل، از جان کارنی، کارگردان فیلم، Once را دیده بودم که آن یکی، اثر ماندگارتری در ذهنم داشت. شاید حالا اگر تماشایش کنم، مثل آن وقت‎ها دوستش نداشته باشم ولی، خاطره‎ی خوبی از تماشای سال‎های قبلش دارم. خط داستانی آن فیلم هم، خیلی شبیه این فیلم بود و آن‎جا هم موسیقی نجات‎دهنده بود. نجات‎دهنده‎ی شخصیت‎های فیلم، خانواده و... عشق.

کیرا نایتلی، انگار، هیچ‎وقت، حتا قرار نیست به سایه‎ای از کیرا نایتلیِ غرور و تعصب نزدیک شود. توی فیلم‎هایی مثل این که، چیزی بیشتر از یک هنرپیشه‎ی معمولی نیست. هنرپیشه‎ی معمولی‎ای که حتا زیاد دوست‎داشتنی (آن‎طور که از سایهی هنرپیشه‎ی الیزابت بنتِ غرور و تعصب جو رایت انتظار می‎رود) هم نیست. خیلی حضور ذهن ندارم، ولی، یادم نمی‎آید توی هیچ فیلمِ با قصه‎ی دوران معاصر، درخشیده باشد. (The Edge of Love هم که یکی از بهترین‎ حضورهای اوست، البته مربوط به دوران معاصر نیست)

نویسنده و کارگردان جان کارنی، محصول سال 2013، بازیگران مارک رافالو، کیرا نایتلی، هیلی استاینفلد، آدام لوین و...

 

ـ این چیه؟

ـ این یه دوراهیه. دو تا هدفون رو می‎زنی توی یه ورودی. در واقع این مال اولین قرارم با میریام هست. ما تمام شهر رو قدم زدیم و به سی‎دی پلیز گوش دادیم. فکر نکنم اون شب دو تا کلمه بیشتر به هم گفته باشیم. شب تحویل سال بود و ما دو ماه بعدش با هم ازدواج کردیم.

*

ـ چه موزیک‎هایی توی موبایلت داری؟

ـ عمرا لیست آهنگهامو بهت بدم. جدی می‎گم! آهنگ‎های خیلی آبروبری توشونه.

ـ مال منم همین طور.  از روی لیست آهنگ‎های یک نفر می‎تونی کلی چیز در موردش بگی.

ـ می‎دونم می‎تونی این کار رو بکنی. همین هم هست که نگرانم می‎کنه.

ـ خب می‎خوای انجامش بدیم؟

ـ خیلی خب! بیا این کار رو بکنیم.

*

ـ خیلی استرس دارم. چون ممکنه این آهنگ به نظرت مسخره بیاد، اما این یکی از بهترین آهنگهام توی یکی از فیلمهای محبوب منه. آماده ای؟

*

به خاطر همینه عاشق موسیقی‎ هستم. باعث می‎شه یکی از معمولی‎ترین منظره‎ها، یهویی برات کلی خاطره‎انگیز بشه. تمام این چیزای معمولی با موسیقی یهویی برات تبدیل می شن به چیزای زیبا یا یه چیز قیمتی.

*

باید بگم، باید اعتراف کنم که هر چی بزرگ‎تر می‎شم شانسم برای پیدا کردن نیمه گمشده‎ام کم‎تر و کم‎تر می‎شه. باید کلی بگردی تا نیمه گمشده‎ات رو پیدا کنی. این زمان، غنیمته گرتا.

 

*

شاید خدا همیشه کنارمون نباشه، ولی به موقعش می‎یاد پیشمون. ما هیچ‎وقت تنها نیستیم.

 

 

پ. ن.: هشت و نیمِ فلینی، که هفته‎ی پیش برای دومین بار تماشایش کردم، یکی از آن‎ فیلم‎هایی‎ست که نمی‎توانم در مورد آن بنویسم، به این خاطر که نمی‎دانم چی و از کدام حسش و از کدام بخشش بنویسم. ضمن این‎که، گذاشتنِ آن توی لذت‎های پراکنده هم، کمی جسارت می‎خواهد. فیلمی نیست که هر کسی از دیدنِ آن لذت ببرد و شاید، بیشتر تماشاگرانش را به شدت خسته و دلزده کند ولی... اگر دوستش داشته باشند، اگر کمی، فقط کمی با آن همراه باشند... فوق‏العاده می‎شود.

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی